تبادل نظرات اعضاء

۱۳۹۲ مرداد ۲۴, پنجشنبه

با یک فلاش بک ذهنی به چند دهه نه چندان دور و انتخاب متکی به شایسته سالاری:

فاصله سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ رتبه ایران از نظر محیط  زیستی  سقوط فاحش داشته است.
در سال ۲۰۰۶ (اردیبهشت ۱۳۸۵) جایزه بزرگ زمین از سوی سازمان ملل به معصومه ابتکار رئیس وقت سازمان محیط زیست ایران تعلق گرفت. رتبه ایران از نظر محیط زیست در آن سال ۴۰ بود.
خبرگزاری ایلنا گزارش داده که در فاصله سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ رتبه ایران از نظر محیط زیست با ۳۶ پله سقوط از جایگاه ۷۸ به مقام ۱۱۴ در میان ۱۳۲ کشور رسیده است

سقوط ۷۴ پله‌ای ایران در عرض شش سال بیش از هرچیز به دلیل رویکرد ضد محیط زیستی مانند واگذاری وتغییر کاربری منابع طبیعی و سدسازی‌های بی‌رویه و ...از آن نشان دارد
بستن سد بر روی رودخانه‌های منتهی به آن، از عوامل اصلی گستردگی خشک شدن دریاچه ارومیه (با تائید محیط زیست و صدور مجوز EIA ) که به گفته کارشناسان تا کنون بیش از ۷۰ درصد آب این دریاچه خشک و به کویر نمک تبدیل شده است.
آلودگی هوای شهرهای بزرگ نیز تا بدانجا پیش رفته که شهرهای اهواز و سنندج در فهرست آلوده‌ترین شهرهای دنیا قرار گرفته  و ریز گرد ها دارد 24 استان از حیز انتفاع خارج می کند.

در سالهای اخیر تالاب انزلی به شدت کم آب شده و بخش‌های بزرگی از تالاب گاوخونی، ارژن، پریشان، آجی‌گل و تالاب سه گانه هامون و... نیز خشک شدند. وضعیت تالاب شادگان هویزه نیز بحرانی می باشد.
کلیدی ترین جایگاه که امروزه سرزمین برای رهائی از بحران نیاز به فرد شایسته جهت هدایت دارد سازمان حفاظت محیط زیست میباشد. اگر انصاف و عدل حاکم باشد تشخیص فرد شایسته حداقل در این مورد خاص چندان مشکل نیست...

۱۳۹۲ مرداد ۱۶, چهارشنبه

شکار و شکارچی

واژه های شکار و شکارچی که  معمولاً  واژه های پارک ، حیات وحش و ...  را همراهی می کند در نوع خود واژه های فنی محسوب می شوند دارای محتوای علمی بوده و در برنامه ریزی مدیریت حیات وحش دارای جایگاه  بسیار مهمی است.   جوامع جانوری بر مبناء شکار و شکارچی شکل می گیرد در تعریف زنجیره غذائی منطقه زیستگاهی ، جانوران سطح پائین زنجیره شکار و سطح بالا شکارچی نامیده می شود در این زنجیره در هم پیچیده جانور ی  که در سطح بالا شکار محسوب می شود در یک سطح پائین تر یا شکارچی و یا علف خوار ...  می تواند باشد . برای اینکه زیستگاه پایدار باشد بایستی ترکیب شکارو شکارچی در زنجیره از تناسب علمی تبعیت کند. هر جانوری  که نسبت جمعیت اش در تناسب مزبور افزایش یابد به نوعی خود تبدیل به آفت می شود. در چنین مواردی به تعداد مازاد گونه آفت شده مجوز شکار برای انسان صادر می شود به عبارتی انسان به عنوان شکارچی در زنجیره وارد می شود (شایان ذکر است  از نظر شخصی ام انسانی که حاضر می شود به عنوان شکارچی وارد عمل شود جانی ، روانی با سادیسم خاص یا اگر بخواهم مراعات ادب کنم حداقل می گویم گونه ای قسی القلب از جنس آدم است، ولی از نظر تخصص پارکداری همان که اشاره شد نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر، البته انجمن ها مدافع حیوانات امروزه تلاش دارند جا بجائی در طبیعت، انتقال به زیستگاههای مصنوعی انسان ساخت ، باغ وحش ها و ...  راجایگزین عمل وحشیانه شکار بدست کنند ،ولی متاسفانه در اغلب کشورها حرف سادیسمی ها به کرسی می نشیند)
بهر حال اخیراً فرمانده یگان حفاظت محیط‌ زیست  ایران اعلام کرد:
"بیش از یک‌ میلیون و ۲۰۰‌هزار قبضه سلاح شکاری در دست مردم است که تنها ۷۰‌هزار قبضه آن دارای مجوز است. افراد به استناد این‌که این سلاح‌ها مجوز دارند وارد مناطق  تحت حفاظت برای شکار می شوند. شکارچیانی که به صورت غیرقانونی وارد مناطق حفاظت‌ شده می‌شوند، تخلف می کنند . "
احتمالاً سلاح ها ی کشتاری حیات وحش شناسائی نشده به مراتب بیش از میزان شناسائی شده می باشد تازه به آن کار نداریم که بعضی شنیده ها حاکی است در مواردی نیز این جانوران مظلوم با سلاح غیر شکاری ژسه و کلاشینکف و... مورد نوازش انسان نما های سادیسمی قرار می گیرند. حتی سئوال نمی کنیم چرا تا امروز سلاح های غیر مجاز جمع آوری نشده است. تنها می خواهیم  سازمان حفاظت محیط زیست برای  تبیین افکار عمومی شفاف سازی کند  که مجوز آن 70 هزار قبصه بر چه مبنا صادر شده است؟ آیا مدل مدیریت برمبناء ترکیب در زنجیره برای سیستم های حفاظتی تحت مدیریت کشور تهیه شده؟  اینکه اطلاع رسانی  کرده اید  که فقط افراد  با سلاح‌ها ی مجوز دار می توانند برای شکار وارد مناطق  تحت حفاظت بشوند؟ کدام شکار را ؟ در کدامین منطقه حفاظت شده؟ برچه مبنا مازاد تشخیص داده اید؟