تبادل نظرات اعضاء

۱۳۸۹ خرداد ۸, شنبه

سفر دور دوم نيم سالانه به منطقه حفاظت شده دنا (بخش 3): نگاهي دوباره به پروژه هاي فلاحت در فراغت

با خود رو اداره کل راهي ياسوج هستيم ، چند سال پيش همين مسير را با ماشين طي کرده بوديم. در آن مقطع با همکاران فارس همراه بوديم. آن موقع راجع به عرصه هاي از منابع طبيعي که به قطعاتي تقسيم شده بود و هر قطعه با منبعي آب و ديوارک از ديگري مجزا مي شد خيلي بحث و جدل داشتيم. موضوع از اين قرار بود که پروژه اي با عنوان فلاحت در فراغت در فارس رايج شده بود که بر آن اساس عرصه هاي از منابع طبيعي جهت احداث باغ در اختيار افراد قرار مي گرفت. تا آنجا که اطلاع دارم جامعه جنگلباني بويژه بدنه کارشناسي به دلايل فني هيچوقت با تبديل سايت هاي جنگلي به باغ ( از طرح طوبي گرفته تا طرح اراضي شيب دار , ...) موافق نبوده و نمي باشد.
برخلاف گذشته که در مسافرت زميني نشانه هاي از سازندگي همکاران در حاشيه جاده و... را جستجو مي کردم اينبار کنجکاو سرنوشت قطعات تبديل شده مذکور بودم، زياد طول نمي کشد که با کمال تعجب به جاي باغ با يک سري خانه هاي ويلائي مواجه مي شوم،مثل اينکه انسان در زمان و مکان گم شده باشد به نوعي گيج شده ام، آ نچه چشم مي بيند ولي باورش مشکل است ، همکار بخش نقليه از ياسوج که در خدمتش عازم ياسوج هستيم ، با دست به نقطه اي اشاره و مي گويد تمامش خشک شده است، متوجه باغ ديگري مي شوم که تبديل به ويلا نشده ولي در عوض به گورستان يک سري نهال هاي مثمر تيديل شده است.

از همکارم مي پرسم کيلومتر چند هستيم، گويا سئوالم را درست مطرح نکرده ام به کيلومتر شمار ماشين نگاه مي کند، من هم مسير نگاهش را تعقيب مي کنم به کيلومتر شمار مي رسم جالب بود يکان، دهگان و... همه يک بود، به شوخي گفتم به نظر مي رسد زمان ايستاده است، جواب سئوالم جلوتر در تابلو کنار جاده که کيلومتر 25 شيراز را نشان مي داد يافتم، چند ثانيه بعد از آن، همکارم بالهجه شيرين لري در جواب شوخي  ام گفت نگران نباش يکي از يک ها دو شد.
آدامه دارد

۱۳۸۹ خرداد ۳, دوشنبه

از بالي تا کپنهاک (بخش پاياني) : توافقنامه نيمه شبانه خارج از موعود کپنهاک و خواب خوش هئيت ايراني

پيش نويس مقدماتي معاهده تغييرات اقليمي کپنهاک توأ م با استعفا هائي از دستور خارج مي شود. گويا اوباما اين معجزه هزاره سوم در وقت اضافه که خود تعيين مي کند با هماهنگي چين (حتي گفته شد به هتل اقامتي چيني ها رفت) همه چيز را در سه ورقه پاره بدون هيچگونه الزامات اجرائي نهائي مي کند. پيش نويس مزبور در مجموع به امضاء 25 کشور از جمله هند، برزيل، افريقاي جنوبي، عربستان و... نيز مي رسد. پيش نويس کذائي از طرف دبير اجرائي کنوانسيون به عنوان توافقنامه رسمي کپنهاک به کشور هاي عضو ابلاغ مي گردد. 

در بند 5 پيش نويس مزبور براي اولين بار تعهد و الزام کشور هاي در حال توسعه به کاهش انتشار گاز هاي گلخانه اي مطرح مي گردد. از آنجائيکه در نشست آتي مکزيک تدوين سند حقوقي الزام آور جايگزين پروتکل کيوتو يا الحاقيه به پروتکل مزبور محتمل است. با يک نگاه سطحي قابل درک است که سند حقوقي جايگزين مورد نظر حضرات نه تنها گامي به پيش محسوب نخواهد شد بلکه چند گام به عقب مي باشد. در پروتکل کيوتو با تمامي کمي ها و کاستي ها نوعي عدالت محوري حاکم بود کشور هاي صنعتي با توجه به نقش در آلوده سازي محيط زيست ومصرف و تخريب طبيعت تعهد جبران داشتند در سناريو پيش رو تعهد مخدوش مي شود مي توان چنين استنباط کرد که تعهد از دوش مقصران واقعي برداشته مي شود.

در صورتي که اگر ميزان توسعه يافتگي صنعتي و مصرف در همه کشورها يکسان بود چنين سناريويي مي توانست مطرح باشد. ولي در شرايط موجود ، عين ظلم و زور گوئي به کشور هاي در حال توسعه مي باشد.
از تلاش هيأت ايراني و ديگر کشور هاي در حال توسعه جهت مقابله با اين زورگوئي در طي اجلاس هيچ نشانه اي در اسناد در دسترس مشهود نيست. البته شايد قابل توجيه باشد چون پيش نويس نيمه شبي تهيه شده حتماً حضرات در خواب خوش تشريف داشتند. بهر حال کپنهاک تمام شد . حدود هاي آذر ماه 89 شانزدهم کنفرانس (1) را در کانکيون (2) مکزيک پيش رو داريم با شکل دهي مجموعه متحد از کشور هاي در حال توسعه بايستي نسبت به حذف بند 5 پيش نويس مزبور ( که برحسب تعهد و الزام کشور هاي در حال توسعه به کاهش انتشار گاز هاي گلخانه اي مطرح مي گردد) تلاش شود.


1- COP 16
2- Cancun

۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه

سفر دور دوم نيم سالانه به منطقه حفاظت شده دنا (بخش 2): مرکب از رده خارج

در گذشته معمولاً طوري برنامه ريزي مي کرديم که طي يکسال، دور کامل به تمام استان ها داشته باشيم، معمولاً نمونه هاي از پروژه اجرائي جاري پارک ها و ذخائر جنگلي را بطور ميداني ارزيابي و با عزيزان بخش اجراء هماهنگي هاي لازم معمول مي شد. در سفر بعدي نمونه هاي جديدي مورد بازديد قرار مي گرفت، اما بعضي مناطق مثل اشترانکوه، ارسباران ، دنا و... استثناء بودند در هر سفري به استان هاي مربوطه به هر بهانه اي که بود حداقل به ديدن گوشه اي از مناطق مزبور مي رفتيم. ولي حالا که در کمتر از چند ماه براي بار دوم بايد به ديدار دنا مي رفتم روحيه ام در هم ريخته بود مثل حالتي که عزيزي نياز به کمک داشته باشد ولي هيچکاري و کمکي مقدور نباشد .


پس از کلي بازرسي فيزيکي و اشعه اي به پاي هواپيما مي رسيم. با صحبت يکي از مسافر ها که از بد اتفاق مرا مخاطب قرار داده از حال و هوائي و در هم ريخته خود لحظه اي خارج مي شوم و مي شنوم که مي گويد "مگر نگفته بودند که اين هواپيما ها را از شبکه حمل و نقل هوائي خارج مي کنند" وقتي جواب سريع از من نمي شنود خود جواب مي دهد " لابد منتظرند يکي يکي بافتند و از شبکه خارج شوند" به رسم ادب در پاسخ طنز تلخ اش لبخندي مي زنم البته نه از ته دل و بر مي گردم هواپيما را نگاه مي کنم که چشمم به جمال توپو لوف کم سو مي شود.


به خاطر فوريت سفر نتوانسته بودند بليط ياسوج تهيه نمايند به اين خاطر فقط تا شيراز سرنشين توپولوف بوديم. با نقليه اي که از ياسوج فرستاده بودند راهي آن ديار شديم

.

ادامه دارد

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

سفر دور دوم نيم سالانه به منطقه حفاظت شده دنا (بخش 1): ياد باد گذشته و نقد حال

قديم ها يادش به خير با يکي از آن خود رو هاي نيم تني از چالوس راه مي افتاديم اصفهان، شيراز ، ياسوج و ذخيره گاه بهيمي، بعد بهبهان و اهوا ز و برگشت خرم آباد ... تا چالوس، آن سا ل ها لايحه ذخائر جنگلي را در سطح کارشناسي تدوين کرده بوديم که پس از طي مراحل وز ارتي، دولت و مجلس و ... به صورت پشتوانه قانوني حفاظت گونه هاي درختي و ... جنگلي در آمده بود (هر چند خروجي نهائي اختلافاتي اساسي با نظريه کارشناسي مان داشت ولي به همان راضي بوديم)، آن سال ها پارک هاي طبيعت را به عنوان کلاس جديد به مناطق سه گانه سازمان جنگل ها اضافه کرده بوديم ، وام دار مردم هستيم آن سال ها تنها سال هاي بود که به عنوان جنگلبان فرصت خدمت داشتيم تا جزئي بسيار نا چيز ي از وام را باز پرداخت کنيم. فاز اول مديريت حفاظتي ذخائر در بيش از نود منطقه در سرتاسر سرزمين به اجراء در آمده بود، با خبر اولين نشانه هاي تجديد حيات سرخدار در شمال به سر مي دوديم با خبر تکميل عمليات اجرائي رويشگاه انار شيطان به جنوب پر مي کشيديم.

گفتم پر مي کشيديم ، حرفم را پس مي گيرم ، ما جنگلبان جماعت وابسته به زمين هستيم ، هر چند که تيشه بر ريشه زميني مان زده باشند، خوشحال از اين هستيم که پر پرواز نداريم. آن قديم ها که زميني سفر مي کرديم، هر لحظه از سفر ارتباطي بود با دست رنج ديگر جنگلبان، در قالب جنگلداري شهري ، فضاي سبز حاشيه اي جاده و ... ولي امروزه چه؟ مرکب مان شده خود رو هاي آژانس اي جاده اسفالتي (چقدر خجالت کشيدم وقتيکه مرکب جنگلبانيمان توان حرکت به دنا را نداشت و به مرکب شرکت گاز پناه برديم)،

بر خلاف قديم ها که ذوق سفر داشتيم از سفر انرژي مي گرفتيم براي تلاش بيشتر، ولي امروزه چه ؟ دلم به مناسبت سفر اجباري به جنگل هاي خزري عزادار بود، بايستي در ارتباط با انتزاع و اختصاص کاربري چند محل از جنگل هاي مزبور به گردشگري تصميم گيري مي شد، وقتي کليت امر موضوعيت ندارد ، ورود به جزئيات نمي تواند مفهوم باشد، برنامه ريزي علمي توسعه اکوتوريسم، در مقياس ملي، قطب هاي گردشگري طبيعت را مشخص مي نمايد، در قطب هاي تعريف شده منابع اکوتوريسم شناسائي و در آن ارتباط براي مراکز تفرجي و رفاهي جنبي برنامه ريزي مي شود، ما هنوز در ايران در ارتباط با مقياس هاي اول و دوم برنامه ريزي گردشگري طبيعت اقدامي نکرده ايم ، از مقياس سوم که به قولي مي تواند زمين خواري مدرن تلقي شود شروع کرده ايم، طرح موضوع و اثبات نادرست بودن رويه بسيار ساده است ولي تفهيم آن به متقاضي و اسپانسر ش از محالات است ، به بيان ديگر گوش اگر گوش حضرات ... آنچه البته به جائي نرسد... توجيهات کج انديشه اي شان را هم که حفظ هستم که معمولاً مي فرمايند نيايد دنده معکوس توسعه بود و... و...

به اتفاق رئيس واحد کاري ام از همايشي در حال برگشت به دفتر کارمان بوديم و همزمان براي شمال برنامه ريزي مي کرديم، که با تلفن همراه ايشان تماس گرفتند يک جور هاي احساس کرده بودم که نيايد خبر جالبي باشد، داخل صحبت ها اشاره کرد "باشد ما فلاني را معرفي مي کنيم" با شنيدن اسم خودم کنجکاو شدم با شنيدن "منطقه حفاظت شده دنا" در بين صحبت ها دلم ريخت.

ادامه دارد

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

از بالي تا کپنهاک (بخش 6 ) : ديگر نكات قابل توجه اينکه



گفته شده امريكا، چين و هند - که سه كشور اصلي ايجاد آلودگي و انتشار گازهای گلخانه اي مي باشند- اولي از الحاق به پروتكل كيوتو امتناع ورزيده و دو كشور ديگر بر طبق پروتكل كيوتو فاقد تعهد الزام آور مي باشند. اين سه کشور نقش منفي خود را به نحوي در کپنهاک هم ايفاء کردند

گفته مي شود سالانه حدود 5/14 گيگا تن گاز دي اكسيد كربن به اتمسفر زمين وارد مي شود. لذا اگر فكر اساسي نشود حداكثر تا 30 سال ديگر تغييرات آب و هوا معادل تغييرات انجام گرفته در ده هزار سال گذشته خواهد بود بسياري از فون و فلور از جمله انسان چنين تغييرات ناگهاني بر نمي تابند. در اين محاسبات لکه هاي خورشيدي که دوران يخبندان را سبب شدند ملحوظ نشده است و نيز اينکه افزايش دما از پراکنش يکسان برخوردار خواهد بود يا نه، جائي بحث دارد

گفته مي شود هيأت ايراني متشكل از بيست نفر بوده و که سازمان جنگل ها و ... ، ‌(متولي محيط زيست طبيعي)، وزارت صنايع،‌ سازمان مديريت (سابق) و همچنين سازمان هواشناسي از غائبين بزرگ هيئت ايرانی در بالي بوده اند. که ايکاش به کپنهاک هم اعزام نمي شدند زيرا صندلي هاي خالي نقشي را که هيأت ايراني ايفاء کرد آبرومندانه و بهتر ايفاء مي کرد. 

بخش پاياني را هفته بعد ملاحظه فرمائيد

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

جنگل ابر شرايط لازم جهت ارتقاء به عنوان منطقه حفاظت شده را احراز می نمايد:

با توجه به شرايط ويژه جنگل ابر چون:
1- موقعیت در موزائیک سیمای سرزمین (که محدوده در مبحث اکولوژي به عنوان جنگل مرز يا لبه محسوب شده که علاوه بر ارزشهای علمی، نقش تعيين کننده درحفاظت از تنوع زیستی بویژه عملکرد شبکه حيات وحش دارد).
2- منطقه بخاطرنحوه تشکيل ابر در چشم انداز پائين دست از نظر زیبایی شناسی طبیعی ( 1) که يکي از معيار هاي چهار گانه عمده در انتخاب مناطق حفاظتي محسوب مي شود، حائز اهميت مي باشد.
3- واحد اقلیمی (2 ) که متاثر از اقليم کلان و با توجه به طول وعرض جغرافيائي، توپوگرافي و فيزيونومي گياهي خاص منطقه، متمائز مي گردد ، منحصر بفرد مي باشد ( ( بطوريکه که با میزان نزولات بسیار پایین تر از متوسط نزولات پرواننس فرعی هیرکافی (جنگل هاي خزري) عناصر گياهي پرواننس مزبور در محدوده استقرار يافته است و بر این مبنا  محدوده زیست بوم شکننده هم تلقی میشود)).
لذا با توجه به معيار هاي علمي ، جنگل ابر شرایط لازم جهت ارتقاء به عنوان منطقه حفاظت شده را احراز می نماید. فقط با تغيير نام اين پديده طبيعي حفاظت نمي شود اقدام عملي مورد نياز مي باشد بنا بر اين ضرورت دارد با بررسی دقیق و تعیین مرز اکولوژیک و تدوین طرح مدیریت (در جهت ارتقاء عملکرد معیارهای مورد اشاره و رفع معضلات اجتماعی و اقتصادی) در اعمال مدیریت حفاظتی از طريق سازمان ذيربط تسریع به عمل آيد.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۷, جمعه

از بالي تا کپنهاک (بخش 5 ) : همکاري هاي فرا مرزي، تعهدات متقابل و مسئوليت هاي ملي

مباحث مربوط به انتقال تكنولوژي به دليل اختلاف ميان امريكا و اتحاديه اروپا از يك سو وگروه 77 از سوي ديگر كماكان در بن بست ماند. برنامه عمل بالي هم چون گذشته به كلي گوئي نسبت به رويكردهاي سياسي و مسئوليت هاي مثبت در زمينه موضوعات مرتبط با كاهش انتشار گاز هاي گلخانه اي از طريق ممانعت از جنگل زدائي و تخريب جنگل ها در كشورهاي در حال توسعه، نقش حفاظت، مديريت پايدار جنگل و افزايش ذخائر جنگلي کربن در كشورهاي در حال توسعه پرداخته بود.

به هرحال اجلاس بالي دست آورد مثبت هم داشته است از جمله موفق شد تصميمي را درخصوص شكل گيري صندوق تأمين مالي اجرائي پروژه هاي مربوطه انطباق پذيري با اثرات منفي تغييرات آب و هوا تحت مديريت جف به عنوان دبيرخانه موقت و بانك جهاني به عنوان امين صندوق به تصويب رساند. گزارش 825 پروژه ثبت رسيده توسعه مکانيزم پاک جزء اخبار خوش اجلاس محسوب مي شده است. 

اجلاس بالي با شفافيت بيشتر ماده 3 بندهاي 3و4 پروتكل كيوتو در ارتباط با ميزان انتشار گازهاي گلخانه اي ناشي از فعاليت هاي انساني را مورد توجه قرار داد. به طوريکه مقرر شده بود فعاليت هاي مرتبط با جنگل براساس ميزان تعهدات ذكر شده براي كشورهاي ضميمه بايستي به طور روشن و صريح مطابق با مواد 7و8 پروتكل مورد تجديد نظر قرارگيرد و همانطور تمام كشورها براساس اين ماده موظف به ارائه ميزان انتشار گازهاي گلخانه اي خود جهت تطبيق با مقدار انتشار پايه و همچنين تعيين ميزان تغييرات مورد نياز جهت سال هاي بعدي مي بوده اند.

ادامه دارد

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۵, چهارشنبه

معيار تشخيص درحت کهنسال چيست؟ آيا هر درختي که به سن ديرزيستي بيولوژيک مي رسد کهنسال محسوب مي شود؟ (به طور مختصر مي خواهيم به اين دوپرسش اساسي پاسخ به دهيم اگر پي گير اين بحث هستيد لطفاًقبل از مرور اين بخش نظر سنجي بلاگ پارک هاي طبيعي را تکميل نمائيد

طي تغيير و تحولات محيطي وتنش هائي طبيعي و انساني و رقابت بين گونه اي و درون گونه اي... تمامي گونه ها و نيز تمامي افراد درون يک گونه قادر به تحمل نبوده و امکان ادامه حيات ندارند. درخت کهنسال فردي " نجات يافته" از گونه بوده و به عبارتي تاريخ زنده دوران تحول و سازگار به شرايط حال مي باشد.
گياهان اصولاً بر اساس دير زيستي بيولوژيک به گياهان یکساله ، دو ساله و دائمي (البته دائمي جاي بحث دارد) تقسيم مي شوند. گياهانی به اصطلاح دائمي از جمله درختان، داراي دير زيستي بيولوزيک متفاوت هستند که به سرشت آنها ارتباط پيدا مي کند (به طور عام سرعت رشد با دير زيستي رابطه معکوس دارد). دير زيستي بيولوژيک يک گونه درختي معادل متوسط سن افراد در مقطع شروع درون پوسيدگي (معمولاً در طرحهاي جنگلداري قبل از اين مقطع درخت مورد بهره برداري قرار مي گيرد) مي باشد.

از مقطع درون پوسيدگي مرگ تدريجي درخت شروع مي شود که اصطلاحاً اين دوره از عمر درخت را دوران کهنسالي مي نامند که در شرايط طبيعي حدود دو برابر عمر ديرزيستي بيولوژيک مي باشد. بعضي گونه ها نه تنها عمر دير زيستي طولاني دارند بلکه دوران کهنسالي نيز در آنها تا حدود پنج تا شش برابر عمر ديرزيستي بيولوژيک افزايش مي يابد. گونه هاي ارس و ... از اين نمونه اند. همانطور در مواردي فرد يا افرادي از يک گونه تحت تاثير عامل محيطي يا عامل ژنتيکي و يا هردو عامل ، عمر ديرزيستي بيولوژيک و عمر کهنسالي به مراتب طولاني تر پيدا مي کند، که در ارزش گذاري بالاترين رتبه را احراز مي نمايد ( البته  اين بدان مفهوم نيست منکر  اهميئت  وضرورت حفاظت مجموعه درحتان کهنسال بشويم ).

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۳, دوشنبه

چرا درختان کهنسال اثر طبيعي و حفاظتي تلقي مي شوند؟ لطفاً در صورت امکان و تمايل، در نظر سنجي بلاگ پارک هاي طبيعي شرکت کنيد،از جواب هاي تعيين شده يک يا چند گزينه را که مناسب مي دانيد انتخاب، و چنانکه ديدگاه متفاوت از چهار گزينه مطروحه داريد بصورت تشريحي پيام به گذاريد، با تشکر

جنگل من ، جنگل هاي خزري ميراث طبيعي جهاني

جنگل هاي خزري تنها ميراث باقيمانده از پرواننس فرعي هيرکاني از پرواننس هيرکاني-اکسيني از منطقه فيتو ژئوگرافيک ارو -سيبري و تنها پناهگاه عناصر گياهي آرکتو-ترشياري بوده که با توجه به معيار هاي، پروسه اکولوژيک ، زيبائي شناسي طبيعي و تنوع زيستي مورد استناد اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت، ميراث طبيعي منحصر به فرد جهاني محسوب مي شود،

اگر چه کج انديشان حتي ثبت نمونه هائي از اين گنجينه طبيعي را به کجراه کشانده اند، ولي در هر صورت وجود ارزش ها ي فوق الذکر قابل انکار نمي باشد  نه تنها چالش هاي سنتي  از قبيل ، وجود دام ، تيديل زمَين و ... پاياني ندارد تهديدات جديد در ارتباط با توسعه بيرويه  و غير علمي گردشگري ، صنايع  و ... بر آن اضافه  شده است. حفاظت از اين ميراث در اين مقطع بحراني مسئوليت تاريخي جنگلبانان و محيط بانان مي باشد. منتهي نيل به هدف عاليه حفاظت با فراهم آمدن بستر کاري حقوقي و فني مناسب امکان پذير خواهد بود. به بيان ساده جانمائي نيرو هاي تخصصي حد اقل در کميته ها و شورا هاي  کارشناسي (مثل کميته ملي ارزيابي محيط زيستي، شورايعالي محيط زيست و ...) و عدم دخالت غيرمسئولانه در ارزيابي و تصميمات کارشناسي و نيز  جامع نگري در مصوبه هاي قانوني (به جاي صنفي نگري) و تبعيت مصوبه قانوني از معيار ها و شاخص هاي فني و... ملزومات محوري  در اين ارتباط محسوب مي شوند