تبادل نظرات اعضاء

۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه

سفر دور دوم نيم سالانه به منطقه حفاظت شده دنا (بخش 2): مرکب از رده خارج

در گذشته معمولاً طوري برنامه ريزي مي کرديم که طي يکسال، دور کامل به تمام استان ها داشته باشيم، معمولاً نمونه هاي از پروژه اجرائي جاري پارک ها و ذخائر جنگلي را بطور ميداني ارزيابي و با عزيزان بخش اجراء هماهنگي هاي لازم معمول مي شد. در سفر بعدي نمونه هاي جديدي مورد بازديد قرار مي گرفت، اما بعضي مناطق مثل اشترانکوه، ارسباران ، دنا و... استثناء بودند در هر سفري به استان هاي مربوطه به هر بهانه اي که بود حداقل به ديدن گوشه اي از مناطق مزبور مي رفتيم. ولي حالا که در کمتر از چند ماه براي بار دوم بايد به ديدار دنا مي رفتم روحيه ام در هم ريخته بود مثل حالتي که عزيزي نياز به کمک داشته باشد ولي هيچکاري و کمکي مقدور نباشد .


پس از کلي بازرسي فيزيکي و اشعه اي به پاي هواپيما مي رسيم. با صحبت يکي از مسافر ها که از بد اتفاق مرا مخاطب قرار داده از حال و هوائي و در هم ريخته خود لحظه اي خارج مي شوم و مي شنوم که مي گويد "مگر نگفته بودند که اين هواپيما ها را از شبکه حمل و نقل هوائي خارج مي کنند" وقتي جواب سريع از من نمي شنود خود جواب مي دهد " لابد منتظرند يکي يکي بافتند و از شبکه خارج شوند" به رسم ادب در پاسخ طنز تلخ اش لبخندي مي زنم البته نه از ته دل و بر مي گردم هواپيما را نگاه مي کنم که چشمم به جمال توپو لوف کم سو مي شود.


به خاطر فوريت سفر نتوانسته بودند بليط ياسوج تهيه نمايند به اين خاطر فقط تا شيراز سرنشين توپولوف بوديم. با نقليه اي که از ياسوج فرستاده بودند راهي آن ديار شديم

.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر