در بحث درختان کهنسال تأخير طولاني افتاد ، به اين خاطر نبود که فاجعه را فراموش کرديم بلکه تلاش بر اين بود از طروق ديگر جلو فاجعه هاي بعدي گرفته شود و به داد اين پديده هاي طبيعي برسند ، آنهايي که در اين پي گيري خاص مي توانستند موثر باشند با سعي تمام نظرات بدنة کارشناسي را انعکاس دادند ، شايد هم دل ما کوچک است و پاسخ در راه ، بهر حال بحث نيمه تمام ماننده درختان کهنسال را ادامه مي دهم، نه اينکه خواسته باشم تکليف مقوله را نهايي کنم بلکه تلاش براين است دست کم تکليف خودم با خودم را در اين مقوله نهايي کنم.
در عصر قديم ايرانيها بر سر آرا مگاه عزيز از دست رفته درختي مي کاشتند و ياد و بويي عزيرشان را در درختي جستجو مي کردند به يادش کاشته بودند. از نظر علمي هم با توجه به تجزيه جسد و انتشار آن در خاک و ارتباط درخت با خاک اين امر مي تواند معني دار باشد . حالا در ايران اين مهم چندان متداول نيست این عادت پسند يده را غربي ها از ما ياد گرفته اند و کماکان در اغلب کشور هاي مزبور متداول است.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر