در
سرزمین مظلوم من قوانین طبیعت یکی پس از دیگری در هم شکسته می شود غافل از اینکه
قانون بزرگی بر
طبیعت حاکم است که تاوان این قانون شکنی ها را خواهد گرفت. تمام
فصول آذربایجان را دوست دارم حتی باد های پائیزی اش را که برگ ریزان در باغ های
روستایم ایشلق براه می انداخت. ولی چند سالی است که دغدغه پائیز را دارم و وحشت از
باد های فصلی، زیرا کار نابلد ها زیباترین دریاچه سرزمین ام را به شوره زار 8 میلیارد
تنی تبدیل کرده اند، رویا های کودکیم از برگ ریزان پائیزی به کابوس باد های نمکی تبدیل شده است که ناقوس مرگ برای
باغ و مزرعه می نوازد و بوق سگ برای تخلیه و فرار از کاشانه ، متاسفانه کابوس به واقعیت می پیوندد تصویری
که ملاحظه می کنید مبنیبر آغاز بادهای نمکی دریاچه ارومیه می باشد. انتظار برخورد با مسببین
فاجعه
خشکاندن دریاچه نیست که خود طلبکارند مگر صور اسرافیل دمیده شود تا بد
کاران محشور شوند. از طرحهای ضربتی که
هیچوقت عملیاتی نمی شود از اعتبارات کلان که وجود خارجی ندارد و... خسته شده ایم .
کاش با صداقت به مردم گفته شود که برنامه برای دریاچه دارند؟ یا مردم به فکر کوچ
باشند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر