با خود رو اداره کل راهي ياسوج هستيم ، چند سال پيش همين مسير را با ماشين طي کرده بوديم. در آن مقطع با همکاران فارس همراه بوديم. آن موقع راجع به عرصه هاي از منابع طبيعي که به قطعاتي تقسيم شده بود و هر قطعه با منبعي آب و ديوارک از ديگري مجزا مي شد خيلي بحث و جدل داشتيم. موضوع از اين قرار بود که پروژه اي با عنوان فلاحت در فراغت در فارس رايج شده بود که بر آن اساس عرصه هاي از منابع طبيعي جهت احداث باغ در اختيار افراد قرار مي گرفت. تا آنجا که اطلاع دارم جامعه جنگلباني بويژه بدنه کارشناسي به دلايل فني هيچوقت با تبديل سايت هاي جنگلي به باغ ( از طرح طوبي گرفته تا طرح اراضي شيب دار , ...) موافق نبوده و نمي باشد.
برخلاف گذشته که در مسافرت زميني نشانه هاي از سازندگي همکاران در حاشيه جاده و... را جستجو مي کردم اينبار کنجکاو سرنوشت قطعات تبديل شده مذکور بودم، زياد طول نمي کشد که با کمال تعجب به جاي باغ با يک سري خانه هاي ويلائي مواجه مي شوم،مثل اينکه انسان در زمان و مکان گم شده باشد به نوعي گيج شده ام، آ نچه چشم مي بيند ولي باورش مشکل است ، همکار بخش نقليه از ياسوج که در خدمتش عازم ياسوج هستيم ، با دست به نقطه اي اشاره و مي گويد تمامش خشک شده است، متوجه باغ ديگري مي شوم که تبديل به ويلا نشده ولي در عوض به گورستان يک سري نهال هاي مثمر تيديل شده است.
از همکارم مي پرسم کيلومتر چند هستيم، گويا سئوالم را درست مطرح نکرده ام به کيلومتر شمار ماشين نگاه مي کند، من هم مسير نگاهش را تعقيب مي کنم به کيلومتر شمار مي رسم جالب بود يکان، دهگان و... همه يک بود، به شوخي گفتم به نظر مي رسد زمان ايستاده است، جواب سئوالم جلوتر در تابلو کنار جاده که کيلومتر 25 شيراز را نشان مي داد يافتم، چند ثانيه بعد از آن، همکارم بالهجه شيرين لري در جواب شوخي ام گفت نگران نباش يکي از يک ها دو شد.
آدامه دارد
درود بر شریفی عزیز
پاسخحذفدقیقن همینطوره! به جای احیای جنگل با کج فهمی از ماده3، در جنگلهای طبیعی مان مستحدثات و آفات و بیماری های درختان جنگلی را وارد کردیم. حالا وای به طرح اراضی شیبدار که هیچ مبنای قانونی ندارد و یه جورایی پاک کردن صورت مسئله و آغازی بر پایان برگرداندن اراضی ملی تصرفی است. علاوه بر اینکه ترغیبی است برای تصرفات عدوانی عرصه های ملی توسط سودجویان و فرصت طلبان ...