خائن يا خادم

از خير سر تعطيلي فوق حد معمول، وقتي فراغتي در دم دماي غروب جمعه داغ نيمه دوم از ماه اول تابستان فراهم مي آيد. سري مي زنم به بچه هاي گرين بلاگ، معمولاً از اين عزيزان که خارج از وظايف روز مره انرژي مصرف مي کنند يا به قولي در موارد بسيار خطر مي کنند، انرژي مي گيرم، و گاهي هم از خبر هاي شان در خود مي پيچم، اين هفته از آن هفته هاست ، عزيزي از اينکه جاده دریاچه گهر نیز آسفالت مي گردد آشفته است، چه به حق هم آشفته است، آزمون خطا هائي را که کشور هاي آفريقائي انجام دادند وباختند و گفتند که باختيم ما تکرار مي کنيم . معلوم نيست چنين تصميمات بر چه مبنا ئي اتخاذ مي شود. سازمان محيط زيست گويا فقط بلد است ليست فله اي بدهد و بخش های از سرزمين را به ليست مناطق تحت مديريت اش اضافه کند از مديريت که خبري نيست يکي بايد از اين سازمان بپرسد حدود سي و پنج سال است که اشترانکوه را به عنوان ذخيره گاه کره مسکون به ثبت رسانده اي تا به حال چه کار براي منطقه کرده اي؟ مديريت منطقه مورد تهديد به محيط زيست احاله شده، مشخص نيست تصميم به آسفالت کار اين سازمان بوده ، يا ديگري در حوزه تحت مديريت شان تصميم مي گيرد؟ 

خبر شوک آور ديگر اينکه مؤسسه اي گويا تحقیقاتی درقم ارائه طريق نموده است که گونه هاي مثمرجايگزين گونه هاي غير مثمر شود. اول وحشتم گرفته بود که يک موءسسه تخصصي جنگلداري شهري در قم شکل گرفته و يک عد ه دانش آموخته علم مزبور به چنين جمعبندي صد در صد اشتباهي رسيده اند. وقتي در رزمه ارائه دهنده طرح و موسسه دقيق مي شوم، از ترس رها ئي مي يابم حتي نيازي به باز گوئي فلسفه وجودي جنگلداري شهري و تفاوت هاي آن با باغباني نمي بينم.

خبر بعدي بيانگر کمبود آب در سرچشمه سرزمينما ن مي باشد، عجب روز گاري است نازنين، معمولاً به آنها که در سرچشمه هستند توصيه مي شود در مديريت آب حق پائين دستي ها را ملاحظه کنند معلوم نيست با وجود اينکه بيش از يک سوم آب شيرين کشور را زاگرس تامين مي کند و چهار محال و بختیاری بيشترين سهم را در اين ارتباط دارد، آخر کدام بي انصاف حق آبه سرچشمه نيشنان را نا ديده گرفته است؟ 

بهر حال به عنوان جنگلبان دلم مي شکند که چگونه يک عد ه غيرمتخصص در زمينه کاري ما نسخه مي پيچند. به عنوان محيط بان دلم مي گيرد که کدام نا مديربا تصميمات غير کارشناسي جاذبه هاي اکوتوريستي گهر را به نابودي مي کشاند. به عنوان شهروند به سوء مديريت موجود در منابع آبي معترضم. واقعاً با ما چه رفته است؟ 

ياد سال هاي اول انقلاب مي افتم خادم يا خائن يکي از سرتيتر هاي کيهان (مي توانيد اصل مطلب را در آرشيو کيهان مربوط به سال اول انقلاب پيدا کنيد) آنروز ها بود که از قول مرحوم دکتر چمران نقل شده بود، تشخيص خادم از خائن چندان مشکل نيست اگر کسي مسئوليتي را مي پذيرد يا در موردي ارائه طريق مي دهد که تخصص آن کار را ندارد هرچند که سعي خدمت داشته باشد عملش خيانت است ...