نمي دانم ورود به اين بحث مورددارد يا نه، اينکه با اين همه مشکلات و معضلات محيط زيست طبيعي، چرا بايد با طرح و ترويج موضوعات اين چنيني بحران جديدي ايجاد شود. اينکه چرا ترويج باغداري در ارتباط با باغ هاي سنواتي انجام نمي گيرد بطوريکه به خاطر عدم امکان تامين آب، عدم بهروري از فن آوري روز باغداري، عدم ايجاد صنايع مرتبط و... يکي پس از ديگري خشک و از حيز انتفاع خارج مي شوند، يا طرح هاي جنگلداري چند منظوره که در آن ها بهره وري از پنانسيل بالقوه جهت توليد گياهان داروئي و... در جايگاه مناسب خود پيش بيني مي شود مورد حمايت قرار نمي گيرند و ... جاي بحث بسيار است.
اما اينکه به صراحت گفته مي شود جنگلداري شهري از جمله پارک هاي جنگلي با تغيير کاربري به باغ و مزرعه تبديل شوند مسلماً به خاطر عدم آشنائي با فلسفه وجودي و عملکرد محيط زيستي اين منابع مي باشد. به منظور تنوير افکار عمومي، ديدگاه ، نظريه و طرح تغيير ارائه شده از منظر اقتصادي، اجتماعي و اکولوژيکي مورد ارزيابي و در مقايسه نسبي با جنگلداري شهري مورد ارزشيابي قرار مي دهيم.
ظاهر امر ممکن است گفته شود تغيير مورد نظر داراي توجيه اقتصادي مي باشد. لذا نياز است در چارچوب معيار هاي علمي تعريف شده ارزش گذاري معمول و بازده اقتصادي جنگلداري شهري با باغداري و زراعت مورد مقايسه و قضاوت قرار گيرد. اساساً ارزش گذاري زيست بوم ها برمبناء خدمات محيط زيستي، نقش آن ها در توسعه تکنوسفر بر آورد و همانطور درجه فراواني زيست بوم ها، شاخص پايداري محيط زيستي (*1) سرزمين در برآورد ارزش زيست بوم موثر مي باشد.
(ESI) * 1)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر