گرما در اوج، جاده يکنواخت که هر از چند گاه گردو بادي جلب توجه مي کند که انگار روح مجنون است که خاک بر سر کنان به زيارت مثلث عشاق مي رود، خبر مي رسد که ريز گرد ها هم در راهند، ما هم مشتاق ديداريم و راهي، محور کارمان بررسي وضعيت موجود و ارائه طريق در ارتباط با ساماندهي پارک جنگلي دست کاشت بيستون بود.
سایه ما کشته عشقیم که این شیرین کا ر. مصلحت را مدد از تیشه فرهاد گرفت ...
مثل هميشه قبل از هر کاري جذب آثار فرهنگي- تاريخي مي شويم، از طريق سازمان ميراث ...پول قابل توجهي تزريق شده است (دست شان خوش، بايد بيشتر از اينها هم تزريق مي شد). کاروانسرائي شاه عباسي که به محل نگهداري معتادان تبديل شده بود، باز سازي گرديده و شکل اثر تاريخي و فرهنگي را باز يافته ، در محوطه هاي غار دوره پارينه سنگي ميانه ،کتيبه ها، نقش ها، فرهاد تراش ها و... هيچگونه زباله و حتي تخريب جديد (از آخرين باري که ديده بودم) مشاهده نمي شد. که در دوره زمانه ما کاري است کارستان، ولي اساساً مهمترين اصل که در باز سازي و مديريت آثار فرهنگي- تاريخي حائز اهميت است اين مي باشد که وقتي بازديدکننده وارد محدوده مي شود به نوعي خود را در آن عصر احساس کند. ايکاش در باز سازي کاروانسرا کاشي هاي رنگي به کار گرفته نمي شد، تابلو هاي راهنماء، معرقي آثار و ... هماهنگ با محيط و کم رنگتر از آثار طراحي و احداث مي شدند، کابل ها ، بالابرنده و ... استتار مي شدند، به جائي در و ديوار آهني مرز محدوده، ورودي و ديواري به سبک کاروانسرا احداث مي گرديد، به جائي چمن کاري و سنگفرش جهت ايجاد محوطه هاي تفرجي و اجتماعات ، پارکي به سبک پرديس هاي پارس ( مراجع علمي و دانشگاهي دنيا سبک پرديس هاي پارس را به عنواني يکي از سبک هاي طراحي محيط در آرشتيک پارک پذيرفته ا ند) طراحي و احداث مي شد.
ايکاش ... ولي هزاران حيف...
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر